8 چیزی که در مورد طراح سایت بودن به شما نمی گویند
پس از نزدیک به ده سال کار به عنوان یک طراح حرفه ای سایت، چیزهای زیادی وجود دارد که آرزو می کردم سال ها پیش، زمانی که تازه شروع به کار کرده بودم می دانستم. ممکن است فکر کنید که مهمترین این موارد، پشیمانی های من مربوط به عدم یادگیری یا تسلط بر مهارت های فنی یا ابزارهایی مانند Ruby on Rails، jQuery، Node.js یا Fireworks است. اما اینطور نیست. به خواندن ادامه دهید تا متوجه شوید.
در واقع، من معتقدم که ابزارها و زبان های برنامه نویسی که در طراحی سایت استفاده می کنید یکی از کم اهمیت ترین عوامل هستند. هرکسی که مدتی در صنعت ساخت وب سایت کار کرده باشد، شاهد شروع، پیشرفت و سپس فرسودگی بسیاری از روندها بوده است. آنها میدانند که ابزارها و مهارتهای فنی خاص، در تلاطم رونق گرفتن و از بین رفتن هستند، اما شخصی که پشت کار است سر جای خود میماند.
در این مقاله، 8 چیز را با شما به اشتراک میگذارم که آرزو میکردم که از ابتدا در مورد توسعه وب به عنوان یک حرفه یا یک صنعت، میدانستم.
1. ابزارهایی که استفاده می کنید مهم نیستند
پانزده سال پیش، یاهو در سایت پر بازدید خود نوشت:
این تیتر اکنون از یک تیتر پر حرارت در آن روزها، به یک یادگاری در تاریخ تبدیل شده است. عباراتی مانند Perl، WAP، WML، و FBML با وجود اینکه زمانی برای بسیاری از پروژههای وب مورد نیاز بودند، اما امروزه یا به تاریخ پیوسته اند یا در حال پیوستن به تاریخ هستند.
MySpace توسط فیس بوک در هم شکسته شد. AOL توسط اینترنت های پر سرعت به عقب رانده شد.
ده سال بعد، آیا همچنان میتوانید مشتریان خود را با تکنولوژی هایی نظیر HTML5، CSS3 و Flash/ActionScript تحت تأثیر قرار دهید؟ ابزارهایی که اکنون استفاده می کنیم می توانند بسیار متفاوت از ابزارهایی که در 10 سال بعد استفاده می کنیم باشند. در عرض 3 الی 5 سال آینده، فناوری های فعلی وب می توانند کاملا از بین بروند و ابزارها و فناوری های دیگری جای آنها را بگیرند.
متخصصان فردا، همان هایی هستند که امروز به آنها تازه کار می گویید و شکاف بین امروز و فردا به ویژه در صنعت اینترنت و طراحی سایت، بسیار باریک و کوتاه است. کسانی که ذهن باز دارند، و دائما در حال یادگیری هستند و در یک وضعیت بی پایان رشد، آموزش و تحصیل هستند، همان کسانی هستند که در درازمدت، برجسته و موفق خواهند شد.
2. برای تجربه اندوختن به هیچ کس وابسته نباشید. خودتان آن را بسازید.
من به اندازه کافی خوش شانس بودم که در دهه گذشته با بسیاری از طراحان و توسعه دهندگان وب برای موقعیت های شغلی و پروژه های تمام وقت مصاحبه کرده ام. یکی از چیزهایی که همیشه من را شوکه می کند این است که تعداد زیادی از متقاضیان مشتاق دارای نمونه کارهای ضعیف هستند و یا اصلا نمونه کاری ندارند و تقریبا به صورت انحصاری، روی کارفرمای خود برای گرفتن پروژه های جالب و رشد خوب حساب باز می کنند.
هیچ چیز به مانند یک طراح سایت حرفه ای، آرمان گرا و آینده دار با یک نمونه کار خالی، تنبلی را فریاد نمی زند. هر جامعه ای مملو از گروه های خیریه، مراکز مذهبی، مساجد و کسب و کارهای کوچکی است که دوست دارند با سایت های خود به دیگران کمک کنند. مطمئنا بودجه آنها ممکن است کم باشد یا حتی اصلا بودجه ای وجود نداشته باشد، اما ارزشی که از یک نمونه کار مستحکم دریافت میکنید بیشتر از هر چکی که ممکن است بتوانید از یک مشتری کم بنیه دریافت کنید ارزش دارد.
فقط به یاد داشته باشید که هر زمان که به یک مصاحبه شغلی می روید، در حال رقابت با افرادی زیادی هستید که دارای نمونه کارهای گسترده ای و فراوانی هستند که در زیبایی با یکدیگر در حال رقابت هستند. اگر نمیتوانید کسی را پیدا کنید که برای او پروژه انجام دهید، با ایجاد پروژههایی برای خودتان، اشتیاق به هنر و شغل خود را نشان دهید. اگر علاقه کافی به طراحی و فناوری برای دیگران را در خود نمی بینید، باید به طور جدی در انتخاب مسیر شغلی خودتان تجدید نظر کنید.
بدون اشتیاق به یادگیری و رشد، و نیز بدون تمایل به شروع کار، می توانم بگویم که شغل طراحی سایت چندان برای شما مثمر ثمر نخواهد بود.
3. در یک چیزی تخصص داشته باشید
از بیرون گود به داخل، مشتریان دنیایی مملو از طراحان سایت و افرادی را می بینند که ادعا می کنند در همه چیز از قابلیت استفاده (UX)، برنامه نویسی، سئو و طراحی سایت متخصص هستند. مشتریان، معمولا راه های کمی برای تشخیص افراد واقعا حرفه ای از آنهایی که تنها برای سرگرمی کار می کنند دارند.
نتیجه؟
استعدادها و توانایی های منحصر به فرد شما در دریایی از جمعیت افرادی غرق می شود که خود را نخبه می نامند و تبدیل به کالایی مانند سیب زمینی یا شلغم می شود. برای متمایز شدن از دیگران، باید یک تخصص را انتخاب کنید: پرچمی برای بر افراشتن.
تخصص چیزی است که تنها شما را برای پروژه های خاصی مناسب می کند. این تخصص ممکن است سایت های فروشگاهی کوچک باشند، و یا شاید تخصص شما تنها ساخت سایت برای مساجد و اماکن مذهبی باشد.
یا شاید شما متخصص ساخت سایت های بازاریابی و رسانه های اجتماعی باشید. تخصص شما هر چه که باشد، باید روی آن تمرکز کنید و آن را به عاملی متمایز تبدیل کنید که به شما کمک کند تا دیگران نتوانند اطراف شما سر و صدا ایجاد کنند و با تبلیغات، مشتریان شما را بربایند. خود را به عنوان یک متخصص در یک زمینه خاص، تثبیت کنید. اینکه به مردم بگویید «توسعهدهنده وب» هستید، به معنای کوتاهی کردن در مورد توصیف خودتان است.
4. «نه» بگویید اشکالی ندارد
با فرض اینکه یک نمونه کار خوب جمع آوری کرده اید و به چیزهایی که علاقه دارید را نیز مشخص کرده اید، وقت آن رسیده است که حساس باشید. البته منظور من را اشتباه متوجه نشوید. من به شما پیشنهاد نمیکنم که پروژهها را صرفا برای اینکه آدم بدجنسی باشید رد کنید، اما میتوانید تنها با پذیرش پروژههایی که بیشترین سود را برای شما از مهارتهایی دارید به دست می دهند، خود را متمایز کنید. پروژه هایی که به بهترین وجه شما را در کانون توجه قرار می دهند. اگر طراح بزرگی هستید، روی پروژه هایی تمرکز کنید که بیشتر به مهارت های شما بستگی دارند. و اجازه دهید تا بر اساس مهارت های خود، شکست بخورید یا موفق شوید.
زیاده روی نکنید و اگر رقابت چیزی است که شما تمایل و اشتیاقی به انجام آن ندارید، در این صورت سعی نکنید با یک سایت فروشگاه اینترنتی بزرگ مقابله کنید. اگر چیزی که واقعا از کار کردن روی آن لذت می برید وردپرس است، پروژه دروپال را قبول نکنید. چرا که در نهایت پروژه ای را تولید خواهید کرد که به آن افتخار نخواهید کرد.
عدم اشتیاق شما، در نتیجه نهایی کار شما مشخص خواهد شد. هر پروژه ای که برای انجام انتخاب می کنید، نشان دهنده تخصص های شما به مشتریان بعدی شما خواهد بود. دوست دارید مشتریان برای چه تخصص هایی با شما تماس بگیرند؟ برای تخصص هایی که مورد علاقه شما است یا تخصص هایی که با عذاب کشیدن انجام می دهید؟
رد کردن پروژه هایی که به سادگی مناسب شما نیستند، اشکالی ندارد. شاید مشتری بخواهد تمام تصمیمات طراحی و نحوه طراحی سایت را خودش هدایت کند. اگر این موضوع با سبک کاری شما مطابقت ندارد، احتمالا بهتر است که این پروژه را رد کنید.
اگر پروژه توسط یک تیم مدیریت میشود و تصمیمگیرنده مشخصی در تیم وجود ندارد، این یک علامت قرمز برای شما است که به شما هشدار میدهد برای ادامه محتاط باشید. سوالات زیادی وجود دارد که می توانید از آنها برای کمک به شروع پروژه ها و جلوگیری از مشکلات عدیده مختلف در ابتدای پروژه ها استفاده کنید.
5. تعریف محدوده پروژه در شروع بسیار مهم است
فرض کنید تنها مشکل شما با مشتری این باشد که مشتری به شما شک داشته باشد و معتقد باشد که برادرزاده 14 ساله او دقیقا همان کاری را که شما انجام می دهید را با 10٪ هزینه ای که شما انجام می دهید انجام می دهد. به غیر از این موضوع، مشکل دیگری وجود نداشته باشد و شما باید با مشتری کار کنید تا قبل از شروع کار، همه چیز را با دقت تعریف و مکتوب کنید. هدف از این مرحله تعریف محدوده و کشف این حقیقت است که مطمئن شویم مشتری به طور کامل آنچه را که از سمت شما به دست می آورد را به خوبی درک کرده است.
اگر آنها در مورد چیزی که شما نتوانستید به آن توجه کنید، فرضی اشتباه را در نظر بگیرند، این تقصیر شماست. چرا که شما متخصص هستید و آنها برای وضوح، شفافیت و راهنمایی، روی شما حساب کرده اند. وقت خود را صرف کنید و آنها را به روشی حرفه ای با آنها صحبت کنید تا کاملا انتظارات آنها را درک کنید.
محدوده کل پروژه را مشخص کنید و به طور خاص محصولاتی که تحویل مشتری خواهید داد را همراه جدول زمانی آنها توصیف کنید. مدیریت رسانه های اجتماعی، توسعه محتوا، سئو، سه آیتمی هستد که به راحتی در دسته بندی من فکر می کردم که این هم شامل می شد! قرار می گیرند. با جزئیات دقیق آنچه را که به مشتری ارائه می دهید را مشخص کنید، تا در پایان با یک پروژه ای که تبدیل به یک هیولای سود شما بخور شده است، مواجه نشوید.
6. هر قدر پول دهید همان قدر آش می خورید
بسیار خوب، این یک قانون سرانگشتی است که در مورد همه صادق نیست، اما من فکر میکنم که اکثر فریلنسرها و پیمانکاران موافق هستند که این موضوع اغلب درست است. این فقط یک موضوع اقتصادی است. اگر یک میلیارد تومان بودجه دارید و فقط 50 میلیون تومان از آن را برای طراحی سایت خود خرج می کنید، در این صورت شما علاقه کمتری نسبت به پروژه خود در مقایسه با زمانی دارید که 2 میلیون تومان بودجه دارید و نیمی از آن را برای وب سایت خود خرج می کنید.
مشتریان بزرگتر معمولا پروژههای متعدد بزرگ دیگری را نیز مدیریت می کنند، بنابراین بیشتر روی شما حساب باز میکنند تا کارها را برای آنها مدیریت کنید و خیلی از تصمیمها را بر عهده شما گذاشته اند. اما پروژه های کوچکتر معمولا تصمیم گیرندگانی دارند که می خواهند بسیار عملی تر باشند و کمتر تمایل دارند تا به صحبت ها، نصیحت ها، راهنمایی ها و تصمیمات حرفه ای شما گوش دهند. آنها به سادگی پول کمتری برای خرج کردن دارند و ریسک بیشتری را نیز متحمل می شوند.
7. کاربر همیشه مقدم است
این می تواند یکی از سخت ترین نکات برای درک کردن برای توسعه دهندگان وب باشد. هر پروژه فرصتی هیجان انگیز برای ابراز وجود و اجازه دادن به نبوغ خلاق شما است. به خصوص برای توسعه دهندگان مبتدی وب. اما تنها زمانی نمایش این نبوغ مناسب است که منجر به افزایش تجربه کاربری کاربران شود. و به یاد داشته باشید که شما کاربر نیستید. بنابراین رضایت شما به عنوان یک توسعه دهنده وب اصلا مهم نیست.
اغلب استدلال می شود که طراحی بخش مهمی از تجربه کلی کاربر است و طراحی باید به برجسته شدن سایت کمک کند. من با آن موافقم. با این حال، برخی از کاربران اهمیتی به این موضوع نمی دهند.
به عنوان مثال سایت دیوار را در نظر بگیرید. این سایت، یک نمونه عالی از یک سایت فوق العاده خسته کننده با ارزش دفتری در حد صفر است. با این حال سایت آنها، یک سایت موفق است. و این موفقیت چیزی نیست که من بتوانم آن را انکار کنم.
چرا دروغ بگویم. من دوست داشتم اینطور فکر کنم که طراحی، بخش بزرگی از موفقیت یک سایت اینترنتی را باید تشکیل دهد و پس از آن رابط کاربری. اما مخاطبان سایت های آگهی و تبلیغات نظیر دیوار یا شیپور، به این چیزها اهمیتی نمیدهند. قبل از اینکه همانند من فرض را بر این بگذارید که طراحی زیبا یک الزام است، مطالعه کنید و کاربران خود را درک کنید و هدف سایت را به دست آورید. برای بینش بیشتر در مورد ذهن کاربران سایت، به شدت به توصیه های صاحب سایت که مشتری شما باشد تکیه کنید، اما همیشه فرضیات آنها را با کاربران نهایی سایت، صحت سنجی کنید.
8. رهایش کن. این بچه مال آنهاست، نه مال شما.
پس از اتمام پروژه، بسیاری از مشتریان به تنهایی شروع به به روز رسانی و تغییرات در سایت می کنند.
حتی با وجود یک CMS سفت و سخت، بسیاری از مردم، راههای خلاقانهای پیدا میکنند تا کودک شما را با خود ببرند و آن را به یک هیولای بی در و پیکر از رنگهای متضاد، عکسهایی با وضوح پایین و یک لوگوی نامتناسب تبدیل کنند. تمام تلاش خود را بکنید تا آنها را راهنمایی کنید، خدمات خود را (با هزینه مناسب) به آنها ارائه دهید، سپس به آنها اجازه دهید تا همانطور که صلاح می دانند با سایت خود به جلو بروند. آنها مشتری شما هستند، این سایت برای آنهاست و شما باید به آنها اجازه دهید آن را به هر کجا که می خواهند ببرند و هر طور که دوست دارند استفاده کنند. کینه نداشته باشید، و مطمئن شوید که از سایت اوریجینال اصلی خود، یک اسکرین شات برای نمونه کارهای خود تهیه کرده اید!
چقدر این مقاله را مفید یافتید؟ من دوست دارم از نظرات شما در بخش کامنت ها استفاده کنم!